loading...
سازمان تبلیغات اسلامی شهرستان فامنین
حميدرضا گرشاسبي بازدید : 164 پنجشنبه 20 فروردین 1394 نظرات (0)

بشارت باد بر اهالی زمین که سیب سرخ بهشت،جوانه زده است!نام تو،ریشه شر را خشکاند و آتش دوزخ را سر کرد بر پیروان طریقه رستگاری.خانه وحی،با درخشش نام تو،روشن‏تر شد تا نشانه‏ای باشد بر حرمت زن تا دیگر رنگ چهره‏ها با شنیدن صدای تولد دختران،کبود نشود؛تا دیگر ...

سلام بر سرور بانوان جهان،عطای خداوند سبحان،کوثر قرآن،همتای امیرمومنان و الگوی بی بدیل جهانیان حضرت صدیقه ی کبری فاطمه ی زهرا(س)سلام بر همه ی مادران و زنان فهیم و بصیر و سلام بر تو ای مادر مهربان و باایمان که عمرت وفاست،مهرت دنیاست،قلبت صفاست و در نگاهت محبت هاست؛تو را می ستایم و دستان پر مهرت را می فشارم.
سلام بر مادر رسالت،همسر ولایت،رحمت حق،گل گلزار نبی،عزیز سرمدی،نور چشمان نبی،عزیز داور،علی را یاور،یگانه گوهر از نسل احمد،خاتون دوسرا،ام ابیها ...سلام بر زهره ی زهرا و همسر و همپای علی،سلام بر فاطمه که آیه ی رحمت بود و مایه ی نعمت،سلام بر فخر زمین و جوهر دین،سلام بر فاطمه که پرتوی از مهر درخشان و جلوه ای از بذر گل افشان است،سلام بر فاطمه که موجد مجد و شفابخش دل است هم او که مظهر عشق و صفابخش دل ها و قلب هاست.

روز میلاد فرخنده ی باسعادت اسوه ی تمام عیار مکارم و قله ی رفیع فضایل حضرت فاطمه ی زهرا(س)و هفته ی بزرگداشت مقام زن و روز مادر بر همگان خجسته باد.

 


 

حميدرضا گرشاسبي بازدید : 57 شنبه 11 بهمن 1393 نظرات (0)

حضرت فاطمه معصومه(س)در روز اول ذيقعده سال 173 هجري،در شهر مدينه چشم به جهان گشود.اين بانوي بزرگوار،از همان آغاز،در محيطي پرورش يافت که پدر و مادر و فرزندان، همه به فضايل اخلاقي آراسته بودند.عبادت و زهد،پارسايي و تقوا،راستگويي و بردباري،استقامت در برابر ناملايمات،بخشندگي و پاکدامني و نيز ياد خدا، از صفات برجسته اين خاندان پاک سيرت و نيکو سرشت به شمار مي رفت.پدران اين خاندان،همه برگزيدگان و پيشوايان هدايت،گوهرهاي تابناک امامت و سکان داران کشتي انسانيت بودند.
حضرت فاطمه معصومه(س)مظهر فضايل و مقامات است.روايات معصومان(ع)فضيلت ها و مقامات بلندي را به آن حضرت نسبت مي دهد.امام صادق(ع)در اين باره مي فرمايند:آگاه باشيد که براي خدا حرمي است و آن مکه است؛ و براي پيامبر خدا حرمي است و آن مدينه است و براي اميرمؤمنان حرمي است و آن کوفه است.بدانيد که حرم من و فرزندانم بعد از من،قم است.آگاه باشيد که قم،کوفه کوچک ماست،بدانيد بهشت هشت دروازه دارد که سه تاي آن ها به سوي قم است.بانويي از فرزندان من به نام فاطمه، دختر موسي، در آن جا رحلت مي کند که با شفاعت او، همه شيعيان ما وارد بهشت  مي شوند.

 

حميدرضا گرشاسبي بازدید : 51 یکشنبه 07 دی 1393 نظرات (0)

 تاریخ هر ملتی پر است از فراز و نشیب های تاریخی و روزهای به یاد ماندنی و تلخ و شیرینی که سرنوشت یک ملت را در طی سالیان دراز رقم زدند و زمینه را برای پیوند نسل ها و یکی شدن دل ها فراهم کردند.روزهایی که موجب شدند مردمان یک سرزمین اتحاد،یکپارچگی و یگانگی را تجربه کنند و آن روز را از بستر محدود تاریخی و زمانی خود خارج سازند و به آن روح جاودانگی و پایداری ببخشند و در بستر نامحدود و بی کران تاریخی به جریان بیاندازند.
روزهایی که به هستی مردم یک سرزمین هویت و اعتبار بخشیدند و به بخشی از فرهنگ،هویت و تاریخ یک ملت بدل شدند که مردم در آیینه این روزهاست که خود را می بینند و می شناسند.
جنس و ماهیت روز 9 دی را نیز باید از جنس و ماهیت سایر روزهای تاریخی و سرنوشت ساز ملت ایران دانست.روزی که در آن پاسخ محکم و قاطعی به توهین کنندگان به اعتقادات و باورهای دینی و مذهبی مردم داده شد و بار دیگر فتنه و توطئه های دشمنان داخلی و خارجی این انقلاب با شکست وناکامی مواجه شد.

نهم دی نماد اتحاد و یکپارچگی ملت ایران فارغ از هر اندیشه ای می باشد و خط بطلانی بود بر خیال خام دشمنان برای تضعیف نظام جمهوری اسلامی.در هرجایى که مردم با شجاعت،بصیرت و عمل متناسب با ایمان خود،وارد میدان شدند،تمام مشکلات و بزرگ‌ترین موانع در مقابل اراده مردم از بین مى‏رود. 
 آن معجزه‏گرى که همه مردم را بسیج کرده،به صحنه مى‏آورد و با وجود همه سختى‏‌ها،آنان را در صحنه نگه مى‏دارد، ایمان قلبى و دینى است،چرا که بر اساس ایمان دینى،شما در هر شرایطى پیروز خواهید بود و شکست معنایى ندارد.

 

حميدرضا گرشاسبي بازدید : 44 یکشنبه 20 مهر 1393 نظرات (0)

عيد غدير نيز چون عيد فطر و قربان از اعياد اسلامى،بلكه از بزرگترين اعياد است و نخستين كسى هم كه اين روز را به عنوان عيد اسلامى معرفى كرد خود پيامبر اسلام(ص) بود. پيامبر اكرم پس از آنكه علی ابن ‏ابيطالب را در روز غدير به جانشينى خود تعيين كرد در همان روز اين عيد را اعلام نمود و مراسم آن را به پا داشت و در خيمه‏ اش نشست و با كمال خوشحالى و سرور از تبريك گويندگان استقبال كرد و به آنها می فرمود:به من تبريك بگوييد... به من تبريك بگوييد، زيرا خداوند مرا به نبوت و اهل بيتم را به امامت اختصاص داده است.

پيامبر اکرم(ص)فرمود:روز عيد غديرخم بهترين اعياد امت من است و آن روزى است كه خداوند تعالى به من فرمان داده با منصوب كردن على بن ابيطالب به عنوان رهبرى كه امتم پس از من به وسيله او هدايت ‏يابند آن روز را ياد كنيم.آن روزى است كه خدا دين را در آن روز كامل و نعمت را تمام گردانيد و اسلام را به عنوان يك دين براى مردم پسنديد.

عید غدیرخم روزی است که توحید و یکتاپرستی معنا یافت،نبوت به برترین پشتوانه دست پیدا کرد،قرآن تفسیر شد و حیات جاودانه اسلام تا قیامت تضمین گردید.در غدیر بزرگ مردی رهبری امت اسلامی را بعد از پیامبر بزرگ اسلام به دست گرفت که محور حق،میزان اعمال،معیار ایمان،مفسر قرآن،سرور اولیاء،غمخوار بینوایان،پدر یتیمان،تقسیم کننده بهشت و دوزخ،چشم بیدار پروردگار و زبان حقگوی الهی بود.

عید غدیر عید ولایت است،عید سیاست است، عید دخالت مردم در امر حکومت است، عید آحاد ملت و امت اسلامی است.غدیر در آثار اسلامی با"عید الله اَکبَر""یومُ العَهد المَعهود""یومُ المیثاقِ المأخوذ" تعبیر شده است این تعبیرات نشان دهنده تاکید خاص به این روز شریف است خصوصیتش در مسئله ولایت است عاملی که اسلام ضامن اجرای احکام است.
معنای این حرکت که در روز هجدهم ذی‌الحجه سال دهم هجرت اتفاق افتاد این است که اسلام به مسئله مدیریت جامعه به چشم اهمیت نگاه می‌کند.عید غدیر‌خم افضل اعیاد است و بزرگان و علمای دین اسلام همواره بر اهمیت و منزلت این عید بزرگ تاکید داشتند.


حميدرضا گرشاسبي بازدید : 50 سه شنبه 18 شهریور 1393 نظرات (0)

حضرت علي بن موسي الرضا(ع)مانندديگر پيشوايان معصوم به زيور فضايل اخلاقي و کمالات نفساني آراسته و از هر گونه زشتي و پليدي و رذايل اخلاقي منزه بود و در اين راه گفتار و رفتارش الگو سرمشق ديگران بود.پيشواي هشتم (ع)در زهد و پارسايي و پرستش پروردگار،يگانه ي عصر خود بود و زر و سيم دنيا و مناصب اجتماعي و حکومتي در برابر مقام عبوديت و پارسايي او هيچگونه ارزشي نداشت.

امام رضا(ع)با آنکه مقام رفيع امامت را داشت و برگزيده ي خدا بود،در عين حال نه تنها براي خود هيچ گونه حريمي قائل نبود،بلکه در زندگي خويش با طبقات مختلف مردم حتي خدمتکاران و زيردستان با نهايت صميميت و فروتني رفتار مي کرد.

پيشواي هشتم(ع)در جود و بخشش نيز سرآمد مردم زمان خود بود.امام رضا(ع)خوي نيکوي حلم و بردباري را از پدر بزرگوار خود امام کاظم(ع)به ارث برده بود و در برابر افراد جاهل و گستاخ با بردباري مواجه مي شد.يکي از اهداف شوم مأمون از مسأله ي ولايتعهدي امام رضا(ع)اين بود که آن حضرت را با نزديک کردن به دستگاه پر زرق و برق و برخوردار از لذائذ و نعمتهاي مادي خود،به دنياپرستي و جاه طلبي متهم کند؛ولي مناعت طبع و عزت نفس ایشان(ع)نقشه مأمون را نقش بر آب ساخت.پيشواي هشتم(ع)رفتار اطرافيان،زيردستان و ياران خود را زير نظر داشت و در مواقع لازم آنان را امر به معروف و نهي از منکر مي کرد.

حميدرضا گرشاسبي بازدید : 44 پنجشنبه 09 مرداد 1393 نظرات (0)
در تنگنای روزمرگی،از پشت جاده های تاریک گناه و وسوسه،به دست های پر نیازمان آموختیم که تنها رو به آسمان بی کران کرامت و مهربانی تو دراز شوند و در ورای سیاه ترین لحظه های تنهایی، به امید نور روشن درگاهت، به انتظار بنشینند.
پروردگارا! زنگارهای سیاه دل را در جام طلایی رمضان شست وشو داده و با روحی تطهیر شده از هر آنچه ناپاکی، به سویت می شتابیم.
خدایا! در ناب ترین ثانیه های راز و نیاز با تو، میهمان سفره های رنگینت بودیم و در تپش نبض تند زمان، چه زود، بدرقه کردیم روزهای روزه داریمان را و حالا با روحی سرشار از معنویت و دل های لبریز از مهر تو، دست های در هم گره شده ای که بوی وحدت می دهند و شعارشان همدلی است، با قدم های استواری که مقصدشان یکپارچگی است، به استقبال روز موعود می شتابیم؛در شکوه و عظمت نماز عید، غرق شده و با رمضان وداع می کنیم. فرشتگان آسمان،رشک می برند به این همه یکرنگی و اتحاد ما.
الهی! نگذار که روزهای بعد از این، عطر پاک رمضان را در یادها گم کند.

حميدرضا گرشاسبي بازدید : 28 یکشنبه 01 تیر 1393 نظرات (0)

امام خمینی(ره):«مسأله تبلیغات یك امر مهمی است كه می شود گفت كه در دنیا در رأس همه امور قرار گرفته است، و می توان گفت كه دنیا بر دوش تبلیغات است... باید با تبلیغات صحیح، اسلام را آن گونه كه هست به دنیا معرفی نمایید ... توجه داشته باشید که بالاترین چیزى که مى‏تواند این انقلاب را در این جا به ثمر برساند و در خارج صادر کند،تبلیغات است،تبلیغات صحیح.»
  در یکم تیرماه سال 1360 ه.ش سازمان تبلیغات اسلامی به فرمان امام خمینی (ره) تاسیس شد.این نهاد  با هدف اعتلای فرهنگ نغز و پر بار اسلامی و تبلور حیات معنوی و تبیین و ترویج شاخص های اعتقادی فعال گردید.سیاستگذاری،برنامه ریزی،هدایت،ساماندهی،پشتیبانی و نظارت بر تبلیغات دینی-مردمی،زمینه سازی برای یافتن نیروهای مؤمن و تأسیس تشکل های لازم و برنامه ریزی و هماهنگی به منظور تقویت و هدایت مداوم انجمن های اسلامی،تلاش در جهت احیاء و اشاعه معارف،فرهنگ و تاریخ تشیع از همه راههای ممکن با تأکید بر وحدت تمام مذاهب اسلامی و حراست از آن با همکاری مراجع و نهادهای ذیربط، تحقیق و بررسی در خصوص تبلیغات سوء و تهاجم فرهنگی دشمنان و شناسایی و تحلیل ترفندهای تبلیغی علیه اسلام و انقلاب اسلامی،انجام مطالعات راهبردی و بررسی های کاربردی در زمینه نیازهای فرهنگی اقشار مختلف جامعه،بویژه جوانان و طراحی برنامه ها و شیوه های تبلیغی نوین و اصلاح و احیای روش های سنتی در تبلیغات اسلامی،تدوین و انتشار کتب و نشریات مناسب و ضروری،به منظور معرفی فرهنگ و تمدن اسلامی و تبیین مواضع انقلاب اسلامی و انجام پژوهش های لازم،به ویژه در زمینه نظام تربیتی و مبانی سیاسی-اقتصادی و فرهنگی حکومت اسلامی و حمایت از پژوهشگران متعهد و...از جمله فعالیت های  این سازمان است.این روز به عنوان روز تبلیغ و اطلاع رسانی دینی نامگذاری شده است.
 

حميدرضا گرشاسبي بازدید : 74 شنبه 02 آذر 1392 نظرات (0)

ما یعنی همه فرشتگان-تمامی وقایع کربلا را لحظه به لحظه و آن به آن از بام آسمان رصد می کردیم و همه حوادث را تلخ و شیرین با همه دقایقش پی می گرفتیم.ابتدا حادثه را ساده می دیدیم،مصافی بین حق و باطل که مشابه آنرا در طول تاریخ بسیار دیده بودیم.البته در ان مصاف یک خصیصه بود که آنرا از بنیان متفادت می کرد و آن حضرت حسین بود در میانه این میدان،حسین که فرزند پیامبر آخرالزمان بود و نور چشم اهل آسمان.

فرشتگان و آسمانیان،نسبتشان با حسین و نگاه و عاطفه و غیرتشان به حسین از بنیان متمایز بود با دیگران و هست با همه دیگران.در ابتدای امر بخشی از فرشتگان رخصت گفتند که نظاره گر ماجرا باشند اما بتدریج کار دشوارتر شد و عرصه بر حسین تنگتر،ولوله و بی تابی و اضطراب در میان آسمانیان وسعت و شدت یافت و فرشتگان دسته دسته و فوج فوج از حضرت معبود رخصت خواستند و به جمع نظاره گران نگران پیوستند.در ادامه حسین و سپاه اندکش به گونه ای غریب و دور از انتظار،تنها و تنهاتر شدند و دریایی از لشکر و سپاه بر آن جمع بی پناه حمله ور شد.

ما یعنی همه فرشتگان و ساکنان خطه آسمان،ناگهان عنان از کف دادیم و دست تضرع و التجاء به دامان حضرت کبریاء زدیم و ملتمسانه خواستار رخصت برای نزول بر زمین و حمایت و یاری حضرت اباعبدالله شدیم.مدتی گذشت اما هیچ پاسخی از جنس قبول و اجابت نشنیدیم،روند حوادث لحظه به لحظه بر نگرانی و اضطرابمان می افزود و سکوت و تحمل دم به دم روح و جانمان را می فرسود،فاجعه ای دردناک و عمیق در آستانه وقوع بود و ایستاده بودیم و از دور نظاره می کردیم،صبر و شکیب و تحمل بیش از این ممکن نبود،کاری باید می کردیم ولی... کاری نباید می کردیم.چشمی به زمین داشتیم و چشمی به آستان کبریاء.یک چشم خون فشان بود از داغ و مصیبت و عزا  چشم دیگر اشکبار از تضرع و التماس و التجاء.عاقبت التماس و تضرع  لابه مان ثمر داد و خداوند متعال اگرچه با لحن"انی اعلم مالا تعلمون" رخصت سفر داد،محدوده مجاز رخصتمان این بودکه:به محضر حضرت حسین شرفیاب شویم و خود را و امکان و امدادمان را به ایشان عرضه کنیم و تسلیم دستور ایشان شویم یعنی که برای حمایت از حضرت حسین،از خودش رخصت بجوییم و اگر رخصت فرمود،سرنوشت این جنگ نابرابر را دگرگون کنیم.ما که تعدادمان در شمارش نمی آمد،پیش پای حضرت حسین فرود آمدیم و پس از عرض ادب و ارادت و اظهار بندگی،عرضه داشتیم:ای فرزند پیامبر،ای!حجت خدا بعد از جد و پدر و برادرت،و ای تنها حجت خدا بر زمین هم اکنون،شما خوب می دانید که ما باذن الله در مقاطع مختلف به یاری جدتان رسول خدا شتافتیم و ایشان بر مهاجمان پیروز ساختیم.اکنون نیز از خداوند رخصت گرفتیم که یه یک اشارت شما،هم دشمنانتان را قلع و قمع کنیم و اثری از آنان بر زمین باقی نگذاریم."این افتخار را از ما دریغ نکنید".

امام فرمود:قدرت من برای کشتن و نابود کردنشان بیشتر از شماست.من بی نیازم از یاوری بی نظیر شما و سپاسگذارم از دغدغه عارفانه و مومنانه شما.من برخاسته ام که امت جدم را به مسیر درست بازگردانم.اکنون باورهای مردم نسبت به دین جدم سست شده و کاروان امتش از صراط مستقیم منحرف گردیده،من کمر همت بسته ام به تجدید این بنای مصدوم و مظلوم بپردازم نه آنکه ویرانش سازم.من آمده ام که مردم را احیاء کنم نه آنکه بمیرانم.من آمده ام که این کاروان به خواب رفته را بیدار کنم و به مسیر رستگاری بازگردانم.من چگونه م توانم رضایت دهم به کشتن مردمی که برای زنده کردنشان آمده ام.من آمده ام که مردم را به حق و عدالت و مهر و عطوفت دعوت کنم.این همه را زیر پا بگذارم که حکومت عدل را در دست داشته باشم،من به ریختن خون ناحق رضایت دهم که بر سر حکومت بمانم.بمانم که چه کنم؟ که عدالت را اجرا کنم؟ مگر حکومت عدل بر پایه های ظلم استوار می ماند؟مگر با مرکب باطل به مقصد حق می توان رسید؟من فرزند همان پدرم که به مرگ مظلومانه تن داد تا به حکومت ظالمانه دچار نگردد...

                                                             برگرفته از کتاب"سقای آب و ادب،سیدمهدی شجاعی

حميدرضا گرشاسبي بازدید : 112 دوشنبه 01 آبان 1391 نظرات (0)

بي ترديد چنان که بسياري از علماي اهل سنت، نيز گفته اند، امام باقر عليه السلام در زمان حيات خويش شهرت فراواني داشته و همواره محضر او از دوست دارانش، از تمامي بلاد و سرزمينهاي اسلامي، پر بوده است. موقعيت علمي ايشان، به مثابه شخصيتي عالم و فقيه، به ويژه به عنوان نماينده علوم اهل بيت، بسياري را وا مي داشت تا از محضر او بهره گيرند و حل اشکالات علمي و فقهي خود را از او بطلبند. در اين ميان، اهل عراق که بسياري از آنان شيعه بودند بيش از ديگران مفتون شخصيت آن حضرت شده بودند.

مراجعه کنندگان، خضوعي خاص نسبت به شخصيت علمي امام داشتند چنان که عبدالله بن عطاي مکي گويد: علما را در محضر هيچ کسي کوچکتر از زمان حضور در محضر امام باقر عليه السلام نديدم. حکم بن عينيه با تمام عظمت علمي اش در ميان مردم، در برابر آن حضرت مانند دانش آموزي در مقابل معلم خود به نظر مي رسيد.

شهرت علمي امام، در حد تعبير ابن عنبة، مشهورتر از آن است که کسي بخواهد آن را بيان کند. اين شهرت در زمان خود ايشان، نه تنها در حجاز که «کان سيد فقهاء الحجاز» بلکه حتي در عراق و خراسان نيز به طور گسترده فراگير شده بود. چنانکه راوي مي گويد: ديدم که مردم خراسان دور حضرت حلقه زده و اشکالات علمي خود را از ايشان مي پرسيدند.

ذهبي درباره امام باقر عليه السلام مي نويسد: ايشان از کساني است که بين علم و عمل، سيادت و شرف و وثاقت و متانت جمع کرده و براي خلافت اهليت داشت.

ابرش کلبي از هشام بن عبدالملک پرسيد: اين کيست که مردم عراق او را در ميان گرفته و مشکلات علمي خود را از وي مي پرسيدند؟ هشام گفت: اين پيامبر کوفه است، خود را پسر رسول خدا و شکافنده علم و مفسر قرآن مي داند.

 

حميدرضا گرشاسبي بازدید : 82 دوشنبه 06 شهریور 1391 نظرات (0)

هفته دولت، هفته اقتدار و پیروزى دولتى است که حمایت و پشتیبانى میلیونها تن از ملت خود را همراه دارد. هفته دولت، هفته سپاس و قدردانى از دولتى است که هدفش اجراى حدود الهى و احکام آسمانى اسلام و ایجاد جامعه اى سرشار از عدالت، نظم و امنیت است. این هفته مبارک بر همه دولت مردانى که وجود خویش را وقف خدمت به اسلام و جامعه کرده اند، خجسته و فرخنده باد.

علت نامگذاری چنین هفته ای این است که دولت شهید رجایی، نخستین دولت مکتبی بود که در آن دوره بحرانی حداکثر تلاش و کوشش خود را برای خدمت به اهداف مقدس انقلاب، صادقانه اعمال کرد تا آن جا که جان خویش را بر سر آن نهادند. همراهى ملت با دولت و پشتیبانى آحاد مردم از آن، از عوامل ثبات دولت و اقتدار آن است و این رابطه، تا هنگامى که دولت یک دولت ارزشى و خدمت گزار باشد، پایدار خواهد بود.

حميدرضا گرشاسبي بازدید : 81 دوشنبه 22 خرداد 1391 نظرات (0)

به گزارش كارشناس فرهنگي اداره تبليغات اسلامي فامنين طرح ختم قرآن جهت شادي روح امام خميني (ره) و سلامتي مقام معظم رهبري به صورت پيامك اجرا گرديد كه با استقبال خوب مردم فامنين مواجه گرديد اين طرح كه در ايام رحلت رهبر كبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني(ره) ودر سالروز زعامت  ورهبري مقام عظماي ولايت  حضرت آيت الله العظمي خامنه اي (مدظله العالي) بود اجرا گرديد كه با استقبال مردمي مواجه گرديد 

                     

حميدرضا گرشاسبي بازدید : 71 پنجشنبه 18 خرداد 1391 نظرات (0)

يادش بخير صبح وصالي كه داشتيم                         باران اشك هاي ذلالي كه داشتيم

يادش بخير حال خوش دل شكستگي                      چشمان خيس و بغض سفالي كه داشتيم

بوي كوير مي دهد اين روزها دلم                            كو آن هواي پاك شمالي كه داشتيم

از دشت لحظه ها چقدر توشه چيده ايم                  از روز و ماه و هفته و سالي كه داشتيم

مانند ابر مي گذرد كاروان عمر                                از دست رفته است مجالي كه داشتيم

ما مانده ايم و حسرت پرواز تا خدا                           چيزي نمانده از پر و بالي كه داشتيم

شام فراق با دل عاشق چه مي كند                       يادش بخير صبح وصالي كه داشتيم

حميدرضا گرشاسبي بازدید : 73 یکشنبه 07 خرداد 1391 نظرات (0)

در هر روز ازماه رجب بعد از  نمازها بگو

یا من ارجوه لكل خیر:

ای كسی كه در هر امر خیری به تو امید دارم

* و آمن سخطه عند كل شر:

و در امان هستم از هر نوع شر و بدی ناشی از خشم و غضب او..

یا من یعطی الكثیر بالقلیل:

ای آن كه در مقابل اعمال اندك و ناچیز ما، پاداش بسیار عطا می نمایی.

* یا من یعطی من سئله. یا من یعطی من لم یسئله و من لم یعرفه تحننا منه و رحمة:

ای كسی كه به هر نیازمند و حاجت مندی عطا می كنی، ای كه عطا می كنی به كسی كه تو را نمی خواند و از تو چیزی نمی خواهد و تو را نمی شناسد كه صاحب مهر و عطوفت و رحمت هستی.

* اعطنی بمسئلتی ایاك جمیع خیر الدنیا و جمیع خیر الاخره:

عطا كن به من در مقابل خواهش و خواسته ام همه خیر دنیا و همه خیر آخرت را.

* واصرف عنی بمسئلتی ایاك جمیع شر الدنیا و شر الاخره. فانه غیر منقوص ما اعطیت:

و دور كن از من بنا برخواسته و خواهشم جمیع شر و بدی دنیا و شر و بدی آخرت را، زیرا هر چقدر تو عطا كنی (از خزانه فضل و كرمت) كم نمی شود.

* و زدنی من فضلك یا كریم:

راوى گفت پس گرفت حضرت محاسن شریف خود را درپنجه چپ خود وخواند این دعا را به حال التجا و تضرّع به حرکت دادن انگشت سبّابه دست راست پس گفت بعد از این

و بیفزا برای من از فضل و بخشش.

* یا ذالجلال و الاكرام یا ذالنعماء والجود یا ذاالمن و الطول حرم شیبتی علی النار:

ای صاحب جاه و جلال و اكرام، ای صاحب نعمتها و جود و بخشش، ای كسی كه بر ما منت می گذاری و (حاجات ما را برآورده می سازی) و ای بلند مرتبه سخاوتمند، آتش جهنم را بر موی سفید من حرام گردان.

حميدرضا گرشاسبي بازدید : 89 سه شنبه 02 خرداد 1391 نظرات (0)

شب اول

این شب، شب شریفى است و در آن چند عمل وارد شده است .

1- وقتی هلال ماه دیده شد فرد بگوید:

اللَّهُمَّ أَهِلَّهُ عَلَیْنَا بِالْأَمْنِ وَ الْإِیمَانِ وَ السَّلامَةِ وَ الْإِسْلامِ رَبِّى وَ رَبُّكَ اللهُ عَزَّ وَ جَلَّ.

و از حضرت رسول صلى الله علیه و آله منقول است كه چون هلال رجب را مى‏دید مى‏گفت: اللَّهُمَّ بَارِكْ لَنَا فِى رَجَبٍ وَ شَعْبَانَ وَ بَلِّغْنَا شَهْرَ رَمَضَانَ وَ أَعِنَّا عَلَى الصِّیَامِ وَ الْقِیَامِ وَ حِفْظِ اللِّسَانِ وَ غَضِّ الْبَصَرِ وَلا تَجْعَلْ حَظَّنَا مِنْهُ الْجُوعَ وَ الْعَطَشَ.

2- غسل.

حضرت رسول اکرم(صلى الله علیه و آله) فرموده‌اند: هر كس ماه رجب را درك كند و اول و وسط و آخر آن ماه را غسل نماید، از گناهان خود پاک می‌شود مانند روزى كه از مادر متولد شده است.

3- زیارت امام حسین علیه السلام .

4- بعد از نماز مغرب بیست ركعت، یعنی 10 تا دو رکعتی نماز گزارده شود. تا خود، اهل، مال و اولادش محفوظ بماند و از عذاب قبر در پناه باشد.

5- بعد از نماز عشاء دو ركعت نماز گزارده شود بدین نحو:

در ركعت اول حمد و ألم نشرح یك مرتبه و توحید سه مرتبه و در ركعت دوم حمد و ألم نشرح و توحید و معوذتین خوانده شود و پس از سلام، سى مرتبه لا إِلَهَ إِلا اللهُ بگوید و سى مرتبه صلوات بفرستد تا حق تعالى گناهان او را بیامرزد مانند روزى كه از مادر متولد شده است.

 

روز اول رجب

این روز، روز شریفى است و برای آن چند عمل ذکر شده است:

1- روزه .

روایت شده كه حضرت نوح (علیه السلام) در این روز به كشتى سوار شد و به كسانى كه همراه او بودند امر فرمود روزه بگیرند که هر كس این روز را روزه بگیرد، آتش جهنم یك سال از او دور شود .

2- غسل .

3- زیارت امام حسین علیه السلام.

از امام جعفر صادق(علیه السلام) روایت شده است که: هر كس امام حسین (علیه السلام) را در روز اول رجب زیارت کند، خداوند او را بیامرزد. البته قابل ذکر است که زیارت از راه دور هم مورد قبول است ان شاء الله.

 

حميدرضا گرشاسبي بازدید : 74 دوشنبه 01 خرداد 1391 نظرات (0)

ماه رجب و ماه شعبان و ماه رمضان شرافت زیادی دارند و در فضیلت آنها روایات بسیاری وارد شده است.

از حضرت رسول (صلى الله علیه و آله) روایت شده كه: ماه رجب ماه بزرگ خدا است و ماهى در حرمت و فضیلت به آن نمى‏رسد و جنگیدن با كافران در این ماه حرام است و رجب ماه خدا است و شعبان ماه من است و ماه رمضان ماه امت من است كسى كه یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد، موجب خشنودى خدای بزرگ می‌گردد و غضب الهى از او دور می گردد و درى از درهاى جهنم بر روى او بسته گردد.

از حضرت موسى بن جعفر(علیهماالسلام) روایت شده است كه: هر كس یك روز از ماه رجب را روزه بگیرد، آتش جهنم یك سال، از او دور شود و هر كس سه روز از آن را روزه بگیرد بهشت بر او واجب می گردد.

و همچنین فرمود كه: رجب نام نهرى است در بهشت که از شیر سفیدتر و از عسل شیرین‏تر است. هر كس یك روز از رجب را روزه بگیرد البته از آن نهر بیاشامد.

از امام صادق(علیه السلام) روایت است كه حضرت رسول اکرم( صلى الله علیه و آله) فرمود كه: ماه رجب ماه استغفار امت من است پس در این ماه بسیار طلب آمرزش كنید كه خدا آمرزنده و مهربان است و رجب را "أصب" مى‏گویند زیرا كه رحمت خدا در این ماه بر امت من بسیار ریخته مى‏شود پس بسیار بگوئید: «أَسْتَغْفِرُ اللهَ وَ أَسْأَلُهُ التَّوْبَةَ».

ابن بابویه از سالم روایت كرده است كه گفت: در اواخر ماه رجب كه چند روز از آن مانده بود، خدمت امام صادق(علیه السلام)رسیدم. وقتی نظر مبارك آن حضرت بر من افتاد فرمود كه آیا در این ماه روزه گرفته‏اى؟ گفتم نه والله اى فرزند رسول خدا. فرمود كه آنقدر ثواب از تو فوت شده است كه قدر آن را به غیر از خدا كسى نمى‏داند به درستى كه این ماهى است كه خدا آن را بر ماه‌هاى دیگر فضیلت داده و حرمت آن را عظیم نموده و گرامی داشتن روزه دار را در این ماه بر خود واجب گردانیده است. پس گفتم یابن رسول الله اگر در باقیمانده این ماه روزه بدارم آیا به بعضى از ثواب روزه‏داران آن نائل مى‏گردم؟ فرمود: اى سالم هر كس یك روز از آخر این ماه را روزه بدارد خدا او را ایمن گرداند از شدت سكرات مرگ و از هول بعد از مرگ و از عذاب قبر و هر كس دو روز از آخر این ماه را روزه بگیرد از صراط به آسانى بگذرد و هر كس سه روز از آخر این ماه را روزه بگیرد ایمن گردد از ترس بزرگ روز قیامت و از شدت‌ها و هول‌هاى آن روز و برات بیزارى از آتش جهنم به او عطا كنند. و بدان كه براى روزه ماه رجب فضیلت بسیار وارد شده است و روایت شده كه اگر شخصی قادر بر آن نباشد هر روز صد مرتبه این تسبیحات را بخواند تا ثواب روزه آن را دریابد: سُبْحَانَ الْإِلَهِ الْجَلِیلِ سُبْحَانَ مَنْ لا یَنْبَغِى التَّسْبِیحُ إِلا لَهُ سُبْحَانَ الْأَعَزِّ الْأَكْرَمِ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزََّ وَ هُوَ لَهُ أَهْلٌ
حميدرضا گرشاسبي بازدید : 62 دوشنبه 01 خرداد 1391 نظرات (0)

زندگي نامه    

مصطفي رداني پور در سال 1337 در ميان خانواده اي متدين و سخت كوش متولد شد. پدرش كارگر و مادرش قالي باف بود. بدليل ارادت ويژه خانواده اش به حضرت زهراء،با وجود فقر،هر ساله مراسم روضه را در منزل برگزار مي كردند. او در محله مستضعف نشين پشت مسجد امام اصفهان كودكي و نوجواني را در حالي پشت سر گذاشت كه هم درس مي خواند و هم كار مي كرد. بي حجابي و جو آلوده هنرستان او را راهي حوزه علميه اصفهان كرد.

مصطفي بعد از يكسال براي ادامه تحصيل وارد يكي از بهترين حوزه هاي علميه قم يعني مدرسه نخبه پرور حقاني شد. او در اين زمان نيز دست از كار و تلاش براي كسب روزي حلال برنداشت. در مدرسه حقاني همزمان با قيام مردم وارد عرصه تبليغ شد و در مناطق محرومي مثل كهگيلويه و بويراحمد به هدايت و روشنگري پرداخت و با پيروزي انقلاب اسلامي و تشكيل سپاه به عضويت شوراي فرماندهي سپاه ياسوج درآمد،مشغول خدمت فرهنگي شد و به مقاومت در مقابل خوانين منطقه و مبارزه با كشت ترياك پرداخت. با حمله ضد انقلاب به كردستان،احساس مسئوليت او را به كردستان كشاند. سپس براي دفاع از مرزهاي ميهن راهي جبهه دارخوين شد و سلاح بر دوش به تقويت روح و رشد معنوي رزمندگان پرداخت. در عمليات هاي والفجر1، والفجر2،محرم و ... شركت داشت و همزمان با تشكيل تيپ امام حسين(ع) به جانشيني فرماندهي آن انتخاب شد. 25 ساله بود كه با همسر يكي از شهداء ازدواج كرد و سه روز بعد دوباره به جبهه بازگشت. دو هفته بعد از ازدواجش يعني پانزدهم مرداد سال1365 در منطقه حاج عمران در حاليكه فرماندهي لشگر امام حسين(ع) را بعهده داشت،به شهادت رسيد. پيكر او كه به حضرت زهراء اقتدا كرده بود،هرگز پيدا نشد.

بصيرت در تشخيص اولويتها

گريه اش بند نمي آمد. فقط يك جمله گفته بودم حالا كه منطقه آرومه،بيا بريم به درسمون هم برسيم. دم غروب توي بيابان مي دويد. گريه مي كرد. به سر و صورتش مي زد و مي گفت: برم حوزه كه چي؟همه چي اينجاست. امام حسين اينجاست. نگاهش مي كردم. نمي دانستم چه بگويم. دستش را از توي دستم كشيد بيرون. شروع كرد به دويدن و گريه كردن. زار زار گريه مي كرد،توي سرش مي زد،حسين حسين مي گفت. دم غروب بود. بيابان داشت تاريك مي شد. ماندم چه كنم دويدم زير بغلش رو گرفتم. عذر خواهي كردم آرام نمي شد. من هم گريه ام گرفتد ودوتايي نشستيم گريه كرديم. مي گفت: مگه نمي بيني همه رفته اند و ما مونده ايم؟

دعوت از معصومين در مراسم عروسي

يك كارت براي امام رضا(ع)،مشهد،يك كارت براي امام زمان،مسجد جمكران،يك كارت براي حضرت معصومه،قم. اين يكي را خودش برده بود انداخته بود توي ضريح. چرا دعوت شما را رد كنيم؟چرا به عروسي شما نياييم؟ كي بهتر از شما؟ببين همه امديم. شما عزيز ما
حميدرضا گرشاسبي بازدید : 78 چهارشنبه 27 اردیبهشت 1391 نظرات (0)

جايي نوشته بود{ زندگي قصه مرد يخ فروشي است كه از او پرسيدند،چه شد؟گفت: نخريدند،تمام شد} كمي فكر كردم ابتدا گفتم: شايد اينگونه باشد ولي ديدم نه اينگونه نيست، نه! زندگي قصه مرد يخ فروش نيست. زندگي شروعي دارد كه بايد ديد نقطه شروع كجا بود؟ اشتباه نكنيم، آغاز زندگيمان زماني است كه جهت زندگيمان تعيين ميشود. راه بدون هدف و جهت بيراهه رفتن است. پس به اين راحتي نيست، زندگي براي هر كسي تجلي ندارد، شايد به گذر عمر خيلي از ما نتوان زندگي ناميد، چراكه هنوز تعيين جهت و هدفي براي خود مشخص نكرديم. بعد از تعيين جهت بايد در آن جهت حركت كرد، حركتي از روي آگاهي. توقف نكنيم و قدر زمان حال را بدانيم كه به قول گاليله گذشته برنمي گردد و آينده شايد نباشد، فكر كنيم همين لحظه اي كه در آن هستيم، وقت داريم فقط چند ثانيه مانده.

در اين راه بي شك سختي هست اما از امير مؤمنان به ياد داشته باش كه اگر كوهها به لرزه درآمدند تو پابرجا و استوار باش. از تجربه كردن شكست نهراس، چراكه موفقيت مردان بزرگ برپايه يك شكست بنا شده بود، گفتيم: مردان بزرگ، پس فراموش نكنيم شرط بزرگ بودن اين است كه بر خود سخت بگيري نه بر ديگران و از خود بيش از ديگران متوقع باش، عجله نكن ، اين تازه اول كار است، اين راه طولاني است، زندگي قصه مرد يخ فروش نيست كه نخرند تمام شود: راه را ادامه مي دهيم در اين راه پيچ هايي است كه يك طرف آن دره اي خطرناك و طرف ديگرش،ا گر بتواني عبور كني بهشت نيست، ولي ادامه جاده است، مواظب باش! خودت پليس خودت باشي و فرض كن هميار پليسي هم نيست، از خط قرمزهاي جاده عبور نكني، كمين گناه بدون نصب تابلو در جاده زياد است، با احتياط حركت كن ،كه شرط عقل است، راه طولاني است و ناتمام، اين راه را بگونه اي قدم بردار، كه بهترين جاپا را باقي بگذاري كه آيندگان از جاي پاي تو براي حركت در مسير درست بهره گيرند و...

بگونه اي زندگي كن كه آيندگان بگويند زندگاني كردي نه اينكه زندگي كردي،كه زندگي هر چند صدها سال هم باشد،هنر نيست و اگر هنر باشد كه چراكه نباشد زندگاني است هرچند به ساليان نرسد. خوشا به حال آنان كه هنرمندان عرصه زندگاني بودند و خاضعانه آن را به ديگران مي آموختند تا ديگران نيز زندگي نكنند كه كسي بيايد و آن را قصه مرد يخ فروش بنامد كه شايد دور از ذهن نباشد بلكه بياموزند كه زندگاني كنند و صاحب مسيري باشند كه پايان ندارد كه يخ فروشي كه ساعتي بعد تمام شود و چيزي از آن بجاي نماند.

اگر كسي زندگاني كرد سراسر ماندگاري ميشود كه از گوشه گوشه زندگاني او ميتوان صدها زندگي را ساخت. از جاده منحرف نشوي كه آنچه بدنبال آن هستي ارزش اين زحمت را دارد و مطمئن باش! براي رسيدن به بهشت موعود كه كمترين هديه رسيدن به خط پايان است،بايد تلاش كرد بعد از امتحان و طي مسير،ايستگاه مرگ محل استراحت خوبي است كه اگر مسير را بدرستي طي كرده باشي ، آنجا از خواب خوبي بهره مي گيري، ولي اشتباه نكن، اين خواب آنقدر هم كه فكر ميكني، طولاني نيست . بزودي همه بايد بيدار شوند و عريان بدون هيچ پوششي آماده باشند،گويا گزارش عملكردمان را ميخواهند بدستمان بدهد. ناراحت نباش ،هول  و هراس مخصوص تو نيست،همه هراس دارند و اين داستان ادامه دارد....

                                                                                       نويسنده:حجت الاسلام اميرحسين هاشمي

حميدرضا گرشاسبي بازدید : 74 دوشنبه 18 اردیبهشت 1391 نظرات (1)

                                                                                                      

تمام داراييش بر روي دوشش بود باوركن آخرسنگين نبود تا نتواند آنها را بر دوش كوچكش بگذارد. تو بگو ۲۰ تا نه: ۳۰ تا چيزي نيست. البته شايد بقيه اش مچاله شده در جيبش باشد ُصبح زود مانند يك مردُ زود از خواب بيدار ميشود ولي چه فايده! بايد صبر كند نخوابد تا باور كند كه ديگر مشتري از خواب بيدار شده،آخر مشتريهايش دير از خواب بيدار ميشوندُ آنقدر دير كه صداي خورشيد هم درمي آيد آنقدر دير كه خورشيد خانم از ناراحتي داغ مي كندُ گويا انتظار دارد آنها هم زود بيدار شوند. شايد هم دلش براي اجناس اين مرد كوچك ميسوزد كه معطل بر روي دوش پسر مانده تا مشتري ها از خواب بيدار شوند و تازه با گريه و زاري و يك بهانه اي هرچند كوچك از خانه بيرون بيايند و تازه آن موقع معلوم نيست امروز خيال خريدُ سركوچكشان بزند يا نه!؟

با اينكه گريه بچه ها بهانه خوبي است تا پدر يا مامانها براي مرد كوچك مشتري شوند و او خوشحال شودُ ولي هيچوقت دعا نمي كند بچه ها گريه كنند،دوست ندارد هم سن و سالهايشان تلخي گريه را بچشند،آخر نان گريه به او نمي چسبدُ اگر هم بچسبد چون با جنس او خنده بر لبان آنها مي نشيندُ او دلش خوش است كه در اين روزگاري كه همه هنرشان گرياندن است او بذر خنده بر دوش مي كشد،درمان خستگي حنجره و تاولهاي پاهاي كوچكش،خنده بعد از گريه بچه هاست،بجاي اينكه براي گريه كردن بچه ها دعا كند براي مامان و باباي آنها دعا مي كند. با خود مي گويد: اي كاش پدرها قبل از گريه كردن بچه ها مشتري من باشند،اي كاش نگذارند كودكي گريه كند تا بعد بخواهند مشتري من باشند،يا دعا مي كند يعني ميشود امروز خبري از مامور شهرداري نباشد،بدون اينكه فحش بدهد آرزويش اين است مامور شهرداري امروز بي خيال او شود،آخر اينكار را نكنم چكار كنم؟اگر من نبودم چه كسي اين بچه ها را آرام مي كرد،اصلا" بياييد از بچه ها بپرسيم من باشم يا نباشم؟ مي دانم همگي مي گويندنه!تو باش و هر روز به ما لبخند هديه كن.

باور كنيد بچه ها دلشان براي من تنگ مي شود،شايد اگر من نباشم آنها بيشتر گريه كنند و آنوقت بيا و درست كن! بگذريم وارد بحثهاي سياسي نشويمُ بياييد بجاي اين حرفها براي هم آرزوهاي خوب بكنيم، آرزو كنيم دلهايمان هميشه مانند بادكنكهاي من رنگارنگ از محبت باشد،آرزو كنيم در جشنهايمان خدا به من توانايي بدهد،داد بزنم و بادكنكهايي كه تاصبح آنها را باد مي كنم بدون دروغ و كلك بفروشم،دعا كنيم هيچ وقت بادكنكهايمان نتركد و مهم تر از آن سوراخ نباشد،آخر آن وقت چيزي براي من نمي ماند،باور كنيد ضرر مي كنم. راستي دعا كنيد ايام شهادت و محرم يادم باشد،بادكنك نفروشم،آخر دوست ندارم وقتي همه در عزاي امام حسين يكرنگ سياه پوشيده اند روي دوش من كوله باري از رنگهاي شاد باشد،نمي خواهم در ايام عزاي امام حسين شادي تقسيم كنم و پيام آور خنده باشم،بگذاريد من هم عزاداري كنم و كفشهاي بزرگترها را جفت كنم و بگويم اي كاش! روزي كه رقيه و سكينه را با گريه و ارد شام كردند،آنجابودم و آن روز بجاي اينكه به آنها سنگ بزنم يك از آن بادكنكهاي قشنگم را بدون هيچ پولي به او مي دادم و اگر باز هم گريه مي كرد، ميگفتم: بگير گريه نكن من هم بابا ندارم.

                                                                    نويسنده: حجت الاسلام اميرحسين هاشمي

حميدرضا گرشاسبي بازدید : 112 چهارشنبه 09 فروردین 1391 نظرات (0)

* علي دايي متولد ۱۳۴۸ و دايي علي هم متولد ۱۳۴۸

* علي دايي سرش را مقابل توپ ورزشي قرار مي داد و دايي علي نيز سرش را مقابل توپ و خمپاره دشمن

* علي دايي با ۱۰۰ گل زده آقاي گل جهان شد و دايي علي با شكار بيش از ۱۰۰ تانك عراقي جانباز خانه نشين شد.

* علي دايي بستري شد بخاطر سهل انگاري در رانندگي و دايي علي هم بستري است بخاطر عارضه شيميايي.

*خبر بستري شدن علي دايي بعنوان قهرمان ملي در تمام بخشهاي مختلف خبري ،ولي بستري شدن دايي علي را هيچ كس متوجه نشد.

*علي دايي را با هلي كوپتر به خصوصي ترين و بهترين بيمارستان انتقال دادند كه كل هزينه هاي درمان از بيت المال مصرف مي گردد اما امثال دايي علي بايد با همان امدادهاي غيبي روزگار بسر ببرند.

براستي چه جريان فكري مانع از بروز و گسترش فرهنگ ناب عاشقي در كشور اسلامي ما گرديد؟..!

چرا بجاي قهرمان ملي خطاب كردن فلان فوتباليست و معاف كردن او از خدمت سربازي ، نمي آئيم به شهداي زنده(جانبازان) بها بدهيم.

وقتي مي آئيم ارزش خدمت به كشور و كسب افتخارات ملي را با سكه و ماشين برابر مي كنيم، ديگر جايي براي عرق ملي،ارزشهاي والاي مذهبي و اخلاقي باقي نمي ماند و نتيجه آن مي شود كه ورزشكاري كه با نام مقدس ائمه به موفقيت ورزشي رسيده براي افتخار آفريني اش پول و ماديات طلب مي كند، براستي كجا رفت آن فرهنگ عاشقي و زرنگي هاي عاشقانه.

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 1836
  • کل نظرات : 19
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 9
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 17
  • بازدید امروز : 1
  • باردید دیروز : 22
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 5
  • بازدید هفته : 1,134
  • بازدید ماه : 23
  • بازدید سال : 10,342
  • بازدید کلی : 192,033